.

.

سروده های جواد کاظمینی
.

.

سروده های جواد کاظمینی

هوا پس است...

بیرون هوا پس است که در میخورد به هم

بد یمن مثل اینکه سفر میخورد به هم

بیرون هوا پس است نه "ماه"ی ستاره ای

باران  گرفته خوابِ سحر می خورد به هم

پاهات سست می شود آنجا که رو به روت

گاهی دو دل،دو دست،دو سر می خورد به هم

حتمن سلامتی ِ دو چشم خمارِ توست

لب های سرخِ جام اگر می خورد به هم

هر روز یک عذابِ غم انگیزِ دیگر است

حالم از امتحانِ بشر می خورد به هم

(جواد کاظمینی)